**بی کس و تنها حسین یابن الزهرا حسین** امشب آهنگ رهائی می زنم بال تا بی انتهائی می زنم بانگ حُرّیت رساندکم بر فلک سیر کردم تا گذشتم از ملک خالی از خود گشته از حق پُر شدم رَستم از بند اسارت حُر شدم حُر شدم تا وصف مدح حُر کنم در ثنای او دهان، پر دُرّ کُنم حُر که حُریّت به خاکش سجده برد جان به جسم چاک چاکش سجده برد حُر که در احرار شور انداخته حُر که هر حُری به او دل باخته حُر که اول شد به نفس خود امیر بعد از آن در دام عشق آمد اسیر گر چه در لشکر سرو سردار بود منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلودستان دفتر خاطرات دکتر ۴۷ ساله کسب و کار اینترنتی97 کتابخانه عمومی شهید شرافت ادیت کده شیتیل موزیک